تازه کار بودن. مبتدی بودن. (فرهنگ فارسی معین). نوکار بودن. رجوع به نوکار شود، (اصطلاح مقنیان) با کاری تازه بر طول قنات افزودن. رجوع به نوکار شود، نوکری. (فرهنگ فارسی معین) : او را یرلیغ و پایزۀ سرشیرداد و نایمتای و ترمتای را به نوکاری او معین گردانید. (جهانگشای جوینی) (فرهنگ فارسی معین)
تازه کار بودن. مبتدی بودن. (فرهنگ فارسی معین). نوکار بودن. رجوع به نوکار شود، (اصطلاح مقنیان) با کاری تازه بر طول قنات افزودن. رجوع به نوکار شود، نوکری. (فرهنگ فارسی معین) : او را یرلیغ و پایزۀ سرشیرداد و نایمتای و ترمتای را به نوکاری او معین گردانید. (جهانگشای جوینی) (فرهنگ فارسی معین)
قصبۀ مرکز بخش نی ریز از شهرستان فسا ویکی از قصبات قدیمی فارس است. مسجد جامع نیریز در 362 ه. ق. بنا گردیده و در 560 ه. ق. تعمیر و طاق بزرگ مسجد در زمان سلاطین صفوی بنا شده. این قصبه در 108هزارگزی شمال شرقی فسا و 288هزارگزی شرق شیراز واقع و از لحاظ موقعیت دارای اهمیت خاصی است. مختصات جغرافیایی آن عبارتند از: طول 54 درجه و 20 دقیقه از گرینویچ، عرض 29 درجه و 20 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 1587 گز. هوای قصبه معتدل بالنسبه گرم و آب مشروب آن از قنات و چاه است. شغل اهالی تجارت و کسب و باغبانی و صنعت دستی قالی بافی است. سکنۀ نیریز بالغ بر 15391 نفر می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
قصبۀ مرکز بخش نی ریز از شهرستان فسا ویکی از قصبات قدیمی فارس است. مسجد جامع نیریز در 362 هَ. ق. بنا گردیده و در 560 هَ. ق. تعمیر و طاق بزرگ مسجد در زمان سلاطین صفوی بنا شده. این قصبه در 108هزارگزی شمال شرقی فسا و 288هزارگزی شرق شیراز واقع و از لحاظ موقعیت دارای اهمیت خاصی است. مختصات جغرافیایی آن عبارتند از: طول 54 درجه و 20 دقیقه از گرینویچ، عرض 29 درجه و 20 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا 1587 گز. هوای قصبه معتدل بالنسبه گرم و آب مشروب آن از قنات و چاه است. شغل اهالی تجارت و کسب و باغبانی و صنعت دستی قالی بافی است. سکنۀ نیریز بالغ بر 15391 نفر می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
سعید، سعادتمند، خوشبخت، نیک اختر: جهاندار نیک اختر نیک روز شما را سپرد آن زمان نیمروز، فردوسی، دگر آتش ز جام می فروزان نشاط او چو بخت نیک روزان، فخرالدین اسعد، یافتستی روزگار امروز کن خویشتن را نیک روز و نیک فال، ناصرخسرو، بدان را نیک دارید ای عزیزان که خوبان خود عزیز و نیک روزند، سعدی، یکی گفتش ای خسرو نیک روز ز دیبای چینی قبائی بدوز، سعدی
سعید، سعادتمند، خوشبخت، نیک اختر: جهاندار نیک اختر نیک روز شما را سپرد آن زمان نیمروز، فردوسی، دگر آتش ز جام می فروزان نشاط او چو بخت نیک روزان، فخرالدین اسعد، یافتستی روزگار امروز کن خویشتن را نیک روز و نیک فال، ناصرخسرو، بدان را نیک دارید ای عزیزان که خوبان خود عزیز و نیک روزند، سعدی، یکی گفتش ای خسرو نیک روز ز دیبای چینی قبائی بدوز، سعدی
دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان، واقع در 3 هزارگزی باختر قصبۀ اسدآباد و کنار راه فرعی اسدآباد به آجین، ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر و مالاریائی دارای 2246 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی و فارسی است آب آنجا از سه رشته قنات و رودخانه شهاب لوجین میباشد، محصولاتش غلات و انگور و لبنیات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد، صنایع دستی زنان قالی بافی و راه اتومبیل رو است این ناحیه یک دبستان و 12 باب دکان دارد، قالیچه های بافت این ده در بخش اسدآباد بخوبی مشهور است و تپه مصنوعی از آثار ابنیۀ قدیمیه نیز در آنجا وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان، واقع در 3 هزارگزی باختر قصبۀ اسدآباد و کنار راه فرعی اسدآباد به آجین، ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر و مالاریائی دارای 2246 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان ترکی و فارسی است آب آنجا از سه رشته قنات و رودخانه شهاب لوجین میباشد، محصولاتش غلات و انگور و لبنیات و صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری میباشد، صنایع دستی زنان قالی بافی و راه اتومبیل رو است این ناحیه یک دبستان و 12 باب دکان دارد، قالیچه های بافت این ده در بخش اسدآباد بخوبی مشهور است و تپه مصنوعی از آثار ابنیۀ قدیمیه نیز در آنجا وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 7 هزارگزی مشرق مشهد بر کنارۀ کشف رود، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 135 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 7 هزارگزی مشرق مشهد بر کنارۀ کشف رود، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 135 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
چاکری. ملازمت. خدمت. فرمانبرداری. (ناظم الاطباء). خدمتکاری. (فرهنگ فارسی معین). عمل نوکر. رجوع به نوکر شود، فروتنی. (ناظم الاطباء) ، مشاور بودن. (فرهنگ فارسی معین) ، عضویت ادارۀ دولتی. استخدام دولت. (فرهنگ فارسی معین). - نوکری پیشه، آنکه به خدمت و چاکری کسی زندگانی می کند. خدمتکار. (ناظم الاطباء). - نوکری دولت، خدمت دولت کردن. در خدمت دولت بودن. کارمندی. - نوکری کردن، خدمت کردن. اطاعت و فرمانبرداری نمودن. - ، در خدمت دستگاه دولتی بودن
چاکری. ملازمت. خدمت. فرمانبرداری. (ناظم الاطباء). خدمتکاری. (فرهنگ فارسی معین). عمل نوکر. رجوع به نوکر شود، فروتنی. (ناظم الاطباء) ، مشاور بودن. (فرهنگ فارسی معین) ، عضویت ادارۀ دولتی. استخدام دولت. (فرهنگ فارسی معین). - نوکری پیشه، آنکه به خدمت و چاکری کسی زندگانی می کند. خدمتکار. (ناظم الاطباء). - نوکری دولت، خدمت دولت کردن. در خدمت دولت بودن. کارمندی. - نوکری کردن، خدمت کردن. اطاعت و فرمانبرداری نمودن. - ، در خدمت دستگاه دولتی بودن